خلاصه
وی به عنوان مادربزرگ که فرقه Demonic را تأسیس کرده است ، جهان را به شیوه های ناخواسته خود پرسه می زند و میلیون ها نفر از هرج و مرج خود آفریده اند. در پایان ، او به دست عزیزترین شیدی خود به ضرب گلوله کشته شد و توسط قبیله های قدرتمندی که برای غلبه بر او ترکیب شده بودند ، کشته شد. او به بدن یک قمری که توسط قبیله اش رها شده است ، تجسم می یابد و بعداً ، ناخواسته توسط یک پرورش دهنده مشهور در بین قبیله ها - Lan WangJi ، وی که از او طاغوت است ، گرفته شده است.
این نشانه شروع یک سفر هیجان انگیز و در عین حال خنده دار از حمله به هیولا ، حل اسرار و بزرگ کردن کودکان است. از روابط دوستانه در طول مسیر ، وی ووشیان به آرامی متوجه می شود که شبکه WangJi ، یک چهره پوکر به ظاهر غرور و بی تفاوت ، نسبت به وی اجازه می دهد احساسات بیشتری را برای وی ووشیان حفظ کند.