خلاصه
اگر بیشتر مرا مالش دهی، من را تمام می کنم! شخصی که وقتی من در ماساژ شروع به کار کردم حاضر شد
سالن رین بود، کسی که در جوانی بذر تروما را در من کاشت. رین با مهربانی با من رفتار کرد که انگار در گذشته کار اشتباهی انجام نداده است، که در ابتدا تشنه انتقام به من بود…! به بهانه انجام ماساژ سم زدایی، او را از سینه هایش به قسمت های حساسش مالیدم. او از خوشحالی گریه کرد و من بدون اینکه به او استراحت بدهم ادامه دادم!! رین خیس تر شد و باسنش را حتی بیشتر از حد برنامه ریزی شده تکان داد. میخواستم با رین ناله در حالی که همراه با خوشحالی میرفتم ضربه پایانی ماساژ رو بزنم اما...!؟