خلاصه
به نوعی ، قبل از ظهور سرب زن ، من همسر موقت سرب مرد شدم. از آنجا که اوضاع قبلاً به این ترتیب پیش رفته بود ، تصمیم گرفتم بهترین تلاش خود را انجام دهم. با این حال ... "این خیلی خوش شانس است که کسی مثل شما شریک سدریک شد." "... من اعتراف می کنم. این یک ثروت است که شما کسی هستید که می توانید همسر او شوید ، دیلن. " "این یک شانس خوش شانس است که شما کسی بودید که می توانستید بانوی خانه برایتون شوید." … فکر می کنم خیلی زیاد کار خوبی انجام داده ام. وقتی شریک مقصد سدریک می رسد ، من مجبور می شوم که آنجا را ترک کنم. باید چکار کنم؟ به کسی مثل آن ، سدریک این را گفته بود. "آیا تا به حال فکر می کردی کسی که عاشقش می شوم تو باشی؟" after آیا بعد از ظاهر شدن نقش اصلی زن ، آدلین ، هنوز به من همان حرف را می زنی؟