خلاصه
به نظر می رسد Chiaki Sakaguchi یک مدیر ارشد دبیرستانی اجتماعی و معاشرت است ، اما او یک راز تاریک را با خود حمل می کند که می تواند در مورد هیچ کس - حتی حتی نزدیکترین دوستانش - نگوید. هنگامی که Chiaki برای اولین بار با Eiji Yukimura با یک دانشجوی دیگر آشنا شد - یک عدم موفقیت اجتماعی در دست یافتن است - او معتقد است شخصی را پیدا کرده است که می تواند دردهای درونی او را بفهمد. با نزدیک تر شدن این دو ، Chiaki می آموزد که Eiji راز نیز دارد - پنهانی که بسیار تاریک است ، تهدید می کند که خودش را تحت الشعاع قرار خواهد داد. Chiaki و Eiji به دلیل اختلال در عملکرد و اضطراب مشترک ، فراتر از دردشان ، به جستجوی لذت می پردازند. آیا پیوند رو به رشد این زوج باعث می شود تا از گذشته های دشوار خود رهایی یابند و آینده ای روشن تر به وجود آورند؟ یا آسیب هایی که برای هر دو آنها فراتر از هر درمانی که عشق بتواند داشته باشد ، شده است؟