خلاصه
تنسی: کیاکی که به طرز دردناکی خجالتی است وقتی هیچ نامی را در لیست کلاس جدید خود تشخیص نمی دهد ، بسیار ویران می شود ، اما پسری که کنار او نشسته است ، گوتو ، بسیار ریزبین و بامزه است ، به زودی دوست خوبی می شوند. کم کم کیاکی شروع به بیرون آمدن از پوسته اش می کند ، اما آیا وقتی فهمید احساساتش فراتر از دوستی است it کافی است؟ تنها و تنها: ریکا و ایتو در رستورانی که بعد از مدرسه هر دو در آن کار می کنند ملاقات می کنند. ریکا در ابتدا ایتو را ترسناک و مرعوب می داند ، اما همانطور که او به روی او باز می شود ، خیلی زود متوجه می شود که به دنبال او افتاده است. اما وقتی ایتو اعلام کرد که به دلیل سلامتی مادرش ترک می کند ، ریکا ویران می شود ... همچنین شامل یک داستان دیگر می شود: یکی و تنها ، و او مرا دوست نخواهد داشت.