خلاصه
برگرفته از baka-updates:
این سریال در شهر نیویورک اتفاق می افتد و شخصیت اصلی آن دختر جوانی به نام Tista است. در طول روز ، او یک دانش آموز خجالتی ، درون گرا و کلیسایی است که آرزویش معلمی است. در شب ، او جنایتکاران را به عنوان آدم بدخواه خود ، خواهر شبه نظامی ، ترور می کند. چشمان او به او توانایی تشخیص هدف از کیلومترها دور ، اعم از متحرک یا ثابت را می دهد. هنگامی که او هدف خود را مشاهده کرد ، هدف آن یکبار کشته شدن است. چرا تیستا برای کلیسا می کشد؟ چه اتفاقی برای پدرش افتاده است؟ چگونه او این چشمان را پیدا کرد؟