خلاصه
"لطفا کمکم کنید... من در زمان گیر کرده ام."
تائسو، یک کارآگاه سابق که یک آژانس گزارش جرم را اداره می کند، برای ملاقات با مینجونگ، یک مشتری خانم می آید. مینجونگ یک درخواست مسخره می کند. تائسو پس از شنیدن اظهارات پوچ او مبنی بر گیر افتادن مداوم در همان موقعیت، سعی می کند تا او را بدرقه کند.
اما کلمات بعدی که می شنود باعث می شود که چاره دیگری برای باور این وضعیت نداشته باشد…