خلاصه
داستان این مانگا بر اساس هیجان انگیزی از کیگو هیگاشینو ساخته شده است. قهرمان اصلی ، خجالتی Jun Naruse ، یک پسر نسبتاً متوسط است که در یک شرکت الکترونیکی کار می کند و عاشق طراحی است. او عاشق مگومی می شود که در مغازه فروش مواد نقاشی با او آشنا شده و یک رابطه صمیمی برقرار می شود. چند روز بعد دفتر مورد حمله قرار گرفت و هنگامی که جنایتکار قصد شلیک به دختربچه ای را داشت ، او را با پریدن جلوی او نجات می دهد.
یک ماه می گذرد تا او دوباره از خواب بیدار می شود و به او می گویند که نیمی از مغز او از بین رفته و فقط به دلیل کسی که نیمی از مغز را اهدا کرده زنده مانده است. به نظر می رسد همه چیز خوب است ، او به سرعت بهبود می یابد و خوشحال است ، با این حال شروع به تغییر می کند ... آیا مغز اهدایی دلیل این امر است؟ یا فقط یک عارضه جانبی دارو است؟