خلاصه
"من می خواهم با شما رابطه جنسی برقرار کنم ، نی چان."
همین یک جمله از برادر کوچکتر من باعث شد که زندگی من - ایچینوز چیهیرو - کاملاً 180 عمل کند.
من و چیکاژ برادرانی هستیم که به خوبی پیش می رویم.
چند سالی است که من با برادر کوچکتر مسئولیت پذیر خود ، که او نیز یک مانگاکا است ، در توکیو زندگی می کنیم.
آیا این مجازات برای من استراحت در این سبک زندگی راحت است ؟!
در حالی که من از اظهار ناگهانی "خواستار داشتن رابطه" گیج شده ام ، اما برادر کوچکترم نزدیکتر می شود.
حتی اگر او به عنوان مرجع کار خود به آن نیاز داشته باشد ، ما نباید چنین کارهایی را انجام دهیم - !!
اما اگر این برادر کوچک نازنین من است که خیلی ناامیدانه از من خواهش می کند ، شاید ... فقط تسلیم می شوم ... شاید
باید چکار کنم؟!
این یک تقلا منحرف یک نبرد زیر یک سقف است!