خلاصه
ایچیگو روزگاری یک کارآگاه محبوب بود که از ظاهر خوب خود به عنوان اسلحه استفاده می کرد. با این حال ، اکنون که او کاملاً فرسوده شده است ، در شرایط نیازمندی قرار دارد ... پس از آن شخصی به نام کوکی اوتوهید از او درخواست خدمات می کند. ایچیگو از پاداش بسیار مشتاق است ، زیرا مدتی برای او گذشته است. متأسفانه ، او شکست می خورد ، بالاخره مشتریش مجبور شد به او کمک کند. با این حال ، چیزی بود که کوکی می خواست با ایچیگو بررسی کند ، بنابراین ناگهان او را تحت فشار قرار داد ... چه ؟!