خلاصه
شاهزاده بهشت کاری نمی کند جز اینکه با جن جن ها احمق کند - که پدرش متوجه می شود. پادشاه با عصبانیت از عدم شرمساری شاهزاده ، مجازاتی تعیین می کند.
در جایی دیگر ، دور ، یک روباه کوچک روباه می خواهد انسانی شود و هر روز خدا را دعا می کند.
مجازات پادشاه برای پسرش چه بود؟
تنها روشی که روباه کوچک بتواند انسان شود ، چیست؟