خلاصه
1) ماچینا آنجلس
یویا پس از درگذشت پدر بزرگش تنها بود. سپس کو ، دوست دوران کودکی خود ، که یویا را رها کرده بود ، دوباره در زندگی خود ظاهر شد. كو ، كه از یووی نامشخص نیست ، بیماری ناتوان كننده ای دارد كه او را مجبور به ترك سمت خود می كند. بنابراین برای اینکه کو دوباره یویا را ببیند ، وی تصمیم گرفت که تبدیل به ماچینا آنجلس (ماشین فرشته) شود ، ماشینی که او تاسیس کرد! آیا تعیین تک ذهن یک نبوغ باعث ایجاد معجزه خواهد شد؟
2) فراموشی فرشته
کنتو اولین عاشقانه واقعی خود را با مادوکا زندگی می کند ، هنگامی که یک تصادف زندگی دوست داشتنی و شجاع را خراب می کند.
3) زندگی گرم تند
اوسوا تاکاتوشی تنها است ، پدرش سالها پیش خانواده را ترک کرد و مادرش درگذشت. اکنون ، مرگ خدا ، سیاه ، با یک انگشتر در دست خود و میل به خوردن کاری به خانه خود می رسد. چگونه یک خدای مرگ و یک انسان می توانند عشق واقعی پیدا کنند؟ و اگر این کار را کنند ، آیا می توانند در کنار هم بمانند؟
4) دست چپ خدا
کلاهبرداری 2 قطعه 53-60