خلاصه
خلاصه ای از محبت مخفی منهوا
"اوپا، می تونی دوست پسر من باشی؟" جونی به تازگی پس از پایان خدمت سربازی خود به مدرسه بازگشت. مردم همیشه او را به خاطر ظاهر خوبش احاطه کرده بودند. او پیشرفت های تهاجمی از سویون دریافت می کند. علیرغم داشتن دوست پسر، او همچنان اصرار دارد که او را بزند. در حالی که شخص دیگری شروع به جلب توجه می کند ... "اوه ، عزیزم ...!" آیا رابطه پنهانی با شخص دیگری می تواند به محبت تبدیل شود؟