خلاصه
اسکارلت که شش بار معشوق خود را به خاطر دوست خود از دست داده است ، همیشه سخنان دوستش را که بسیار رقت انگیز و در عین حال زیباست ، باور و بخشیده است. "این برای تو بود ، اسکارلت. آیا شما همیشه نگفته اید که هر مردی که بتواند به راحتی برده شود مال شما نیست؟ " اما به محض سقوط حجاب ، سرانجام اسکارلت تصمیم می گیرد انتقام دوست خود را بگیرد. و به زودی ، در مقابل دوستش ، نامزد دوستش را عمیقا می بوسد. "من کسی هستم که از دیدن نیت سو evil شما متاسفم ، اما شما نباید فکر می کردید که من برای همیشه احمق بمانم." همه اینها انتقام من است. ساکت و بی ادب.