خلاصه
یک سرباز زخمی با ذهن آشفته ، کشیشی را که می خواهد به او کمک کند می رباید. او سپس ایده درخشان رفتن به AWOL با کشیش را دارد. او در وسط صحرای آفریقا در جنگ جهانی دوم به سر می برد ، لوازمش رو به اتمام است و سلامت عقلش (یا اخلاقش است؟) مدتهاست از بین رفته است. تنها چیزی که باقی مانده رابطه جنسی و عذاب است. و شاید ، سرانجام ، مرگ.