خلاصه
Athanasia Cloix ، زنی که ظرافت و زیبایی آن شبیه دریاچه قو است ، دختر بزرگ دوک و ملکه محافل اجتماعی بود: موجودی نزدیک به کمال. با این حال ، به دلیل برخی شایعات ، مردم شروع به سوerstand تفاهم و تحقیر او کردند. همانطور که از این اتفاقات ناگوار رنج می برد ، یاد گرفت که با پوشاندن یک نما احساسات خود را پنهان کند و به توافق با یک ازدواج سیاسی با وینتر کومر که به او "هیولای شمالی" نیز گفته می شود ، رضایت داد.
"به عنوان بزرگ دوک ، من تمام تلاش خود را برای پاسخگویی به نیازها و خواسته های شما انجام خواهم داد. اما عشق به تنهایی چیزی است که نمی توانم به تو بدهم. " از نظر او ، این مرد زندگی او را تغییر خواهد داد و بنابراین سرنوشت جدیدی در شرف وقوع است.