خلاصه
خلاصه منهوه 11336
«موهای صاف بلند، یک لباس سفید، اولین عشق او – این سه کلمه به طور کمرنگی در ذهن بک-گو باقی می مانند که به سرعت از حال می رود. هنگامی که زنی مرموز در میان یک طوفان بارانی در آستانه او ظاهر می شود، باک-گو تا حد زیادی شوکه می شود. نه به این دلیل که او کم کم به یاد کسی میافتد که مدتها پیش میشناخت، بلکه به این دلیل که او را با یک روح اشتباه میگیرد. از آنجایی که رابطه آنها در حال حاضر با وضعیت ناخوشایندی شروع شده است، این سوال پیش می آید: داستان بین این دو چه خواهد شد؟