خلاصه
مجموعه ای زیبا از داستان های کوتاه ، پر از عشق!
• Omae no Karada ni Kiitemiro (قسم بخور عشق تو را روی زانو می گذارد): من با نائوی که هم سن من است کار می کنم و او قلبم را دیوانه می کند !؟ معلوم شد ، او محافظ پدر من است و بنابراین اکنون او مرا همراهی می کند. و اکنون من عاشق او (غیرقابل پاسخ) هستم. اما او اصلاً با من مهربان نیست ...
• Asking Your Body را امتحان کنید: Jun یک بازیکن معمولی است. در دبیرستان کسی نیست که از او و راههای اغواگرانه او چیزی نشنیده باشد. یک روز یک دختر تام پسر به دلیل بازی با یکی از همکلاسی هایش به دوئل می رود. این چه حسی در قلب او دارد؟ جلوی ضرب و شتم را نمی گیرد. آیا این بازیگر معروف بدنام می تواند احساس کند. عشق؟
• ستاره یوكوبو: آممیا كو ، هم اكنون یك داستان نویس برجسته و هنوز در دبیرستان است. از زمانی که کتاب او را برای اولین بار خواندم ، او را دوست داشتم. اما اکنون که به همان دبیرستان او می روم و زیر نظر او در باشگاه ادبیات کار می کنم ، چیزی شبیه کلمات زیبا در کتابش به نظر نمی رسد. در واقع او بسیار رئیس است و به نظر می رسد فقط من را انتخاب می کند! گوآ ، چه؟ یعنی من محبوب او هستم؟ این منطقی نیست! چرا اینقدر پست است ؟!
• کوبیتو. زنیایایی (عاشق. چشم):
او سرد است و مانند یک دوست پسر رفتار نمی کند ، او می خواهد باور کند که آنها بیرون می روند ... رابطه آنها چه خواهد شد ؟!
• Tennen Ecstasy (اکستازی طبیعی)
هوشینا ایزومی ، که ظاهرش شبیه دانش آموز ابتدایی است ، در مدرسه دوستی ندارد. در حالی که همه با هم دوست بودند او a از یک پسر اعتراف کرد ؟! صبر کنید ، او می خواهد دوست او باشد یا ... نه ؟!
این مانگا را از راست به چپ بخوانید