خلاصه
در قلب کلیسای ارتدکس مبارزه ای شرورانه جریان دارد. آتوس و آدپت ، دو جناح باستانی ، در درگیری ای حبس شده اند که هزاران سال طول کشیده است. از نظر آنها ، هیچ چیز ممنوع نیست و همه چیز سلاحی است که می توان از آنها در جنگ برای استفاده از مدارها استفاده کرد ، از ایمان و سیاست گرفته تا جوخه های مرگ مزدور و حتی Qwasers ترسناک ، متعصبان قدرتمندی که از ماریای تعیین شده خود شیر مادر می گیرند تا معجزات خشن را تأمین کنند. . الكساندر هل ، یك جوان روسی قواصر بزرگ شده توسط آتوسوس است كه برای از بین بردن تهدیدهای بدعت آور در حال رشد به ژاپن فرستاده شده است. اما در آنجا او با اوریبه مافویو و یامانوبه تومو ، دو دختری که بیش از آنچه باید می دانند ، ملاقات می کند ، که الکساندر را وادار می کند که دلایل جنگیدن خود را زیر سال ببرد - و به زودی در جنگ مخفی که در رد پای او قرار گرفت ، گرفتار می شود.