خلاصه
از گناه سعادتمند:
"لطفا با من ازدواج کن ، آساکوسا." گرچه ، فکر کردم می پرسم آساکوسا کجاست؟ الکس ، مسافری از انگلستان ، می خواست به مقصد خود ، آساکوسا برسد ، اما در یک منطقه مسکونی آرام گم شد. او تنها کلماتی را که ژاپنی می دانست در مورد مردی که به سمت او می رفت ، آزاد کرد ، ژاپنی نادرستی که دوستی به او آموخت و بازی می کرد! اما شخص دیگر سرخ شد و پاسخ داد ، "بله"؟